این خاصیت عشق است/ باید بلدت باشد
سخت است ولی باید/ در جزر و مدت باشم
"علی رضا آذر"
طبقه بندی موضوعی
-
هوای تو
(۳) -
یک فنجان چای می خواهم
(۱) -
لبخندهای دوست داشتنی
(۱) -
حال ِ خوب
(۱) -
همین
(۲) -
شعرنویسی از جنس ناب
(۱) -
دلتنگب نویسی
(۱)
بایگانی
- آبان ۱۳۹۴ (۱)
- مهر ۱۳۹۴ (۳)
- مرداد ۱۳۹۴ (۴)
- تیر ۱۳۹۴ (۱۲)
آخرین مطالب
- ۲۴ آبان ۹۴ ، ۰۱:۳۵ باز من بی سر و پا جا ماندم...
- ۲۳ مهر ۹۴ ، ۰۰:۲۱ اصلا حسین جنس غمش فرق می کند
- ۱۹ مهر ۹۴ ، ۱۷:۰۹ تو
- ۰۵ مهر ۹۴ ، ۲۱:۲۷ تا به کی
- ۳۱ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۵۸ حالم رو خوب کرد
- ۲۵ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۱۳ یه بوس لطفا!
- ۲۴ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۴۶ مرا هزار امید است و هر هزار تویی
- ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۰۵:۳۰ ای وای اگر امام رضایی نداشتم
- ۳۰ تیر ۹۴ ، ۲۱:۱۲ به دلم نشست خب
- ۳۰ تیر ۹۴ ، ۲۰:۴۲ یعنی چی می شه؟
پیوندهای روزانه
خب این که بچه ها کنجکاون تعجبی نداره... ولی این که جواب پدر به همه ی کنجکتوی های پسر چی بود خیلی متعجبم کرد.. (خیره به گوشی از اول تا آخر بدون هیچ توجهی) بابا یه دیقه آروم بگیر ببینم عمو چی فرستاده... هنوز مونده تا نوبتمون... چه غلطی کردم تو رو با خودم آوردم... همین. کلا همین رو گفت.
خیلی ذهنم رو درگیر کرد.. اصلا بلد نیستم اتفاقات رو بادید کارشناسانه ببینم و طوری بنویسم که همه نگاهم رو تشویق کنن، ولی مطئنم مطمئن مطئنم که یه جای کار می لنگه...نباید این طوری باشه.. نباید انقدر تکنولوژی راحت زیر دست و پامون باشه.. یه جای کار خیلی شدید می لنگه...
دلتنگی ام بی دلیل نیست...هواییت شدم عجیب...
+ قصه ی پنجره فولاد و مرا می دانی/ من به بوسیدن این پنجره عادت دارم
+ دلتنگ نفس کشیدن تو هواتم...
+ چند روز بیشتر نمونده... : )
وقتی می دانستی
نبودنت را
لحظه لحظه خواهم مـــــرد...
خب توافق هم که شد و مذاکرات هم که انگار به نتیجه رسید... همه تبریک گفتن، پست گذاشتن، کلی قربون صدقه ی آقای ظریف رفتن و کلی هم که شادی کردن و بزن و برقص و اینجور چیزا... خلاصه که تا این جا کلی خوش به حالی برای همه داشت این توافق...خب ما هم خوشحالیم... ولی دیگه خیلی هم نباید ندیده بازی دربیاریم که انگار توافق ندیده ایم خب :)
جدا از شوخی یکی از واکنش های جالب برام شعر امید صباغ نو بود:
ما اختلافات ظریفی داشتیم، اما
از ماجرای تلخ‌مان دنیا خبر دارد
ای کاش تیم هسته‌ای هنگام برگشتن
تحریم‌های بین ما را نیز بردارد
خب اینم یه نوعشه و قشنگ ِ
+ لحظه های ناب و پایانی ماه ِ عسل... برای من خیلی دعا کنید.. زیاد
کمی باید حواسمان به اعمال ِ خودمان باشد... کمی فرهنگ داشتن انقدر سخت است؟!
+ همیشه هستن کسایی که جزو خطاب های این چنین قرار نمی گیرن و حواسشون به رفتارشون هست.. دمشون گرم..
+ این یه تلنگر بود برای خودم...
کتابی که تازگی ها خوندمش..
از خوندنش دلم گرفت...
برام خوب بود... خیلی فکر کردم بهش.. به سطر سطر نوشته هاش.. خیلی شبیه آدمای داستان بودم...باید یه فکری به حال دلم بکنم...
